دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 33322
تعداد نوشته ها : 109
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
رسول خدا(صلي الله عليه وآله)با اين كه بعدها با زناني چند ازدواج كرد ولي هرگز خديجه را از ياد نبرد. عايشه مي گويد: هر وقت پيغمبر خدا(صلي الله عليه وآله)ياد خديجه مي افتاد، ملول و گرفته مي شد و براي او آمرزش مي طلبيد. روزي من رشك ورزيدم و گفتم: يا رسول اللّه، خداوند به جاي آن پير زن، زني جوان و زيبا به تو داد. 

پيغمبر (صلي الله عليه وآله) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست بر دست من زد و فرمود:خدا شاهد است خديجه زني بود كه چون همه از من رو مي گردانيدند، او به من روي مي كرد و چون همه از من مي گريختند به من محبت و مهرباني مي كردو چون همه دعوت مرا تكذيب مي كردند،به من ايمان مي آورد و مرا تصديق مي كرد. در مشكلات زندگي مرا ياري مي داد و با مال خود كمك مي كرد و غم از دلم مي زدودحضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: " وقتي خديجه (عليها السلام) از دنيا رفت، فاطمه كودكي خردسال بود،نزد پدر آمد و گفت:"يا رسول الله اُمي" مادرم كجاست؟ 

پيامبر(صلي الله عليه وآله) سكوت كرد. جبرئيل نازل شد وگفت: خدايت سلام مي رساند و مي فرمايد: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در كاخ طلايي كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند، جاي دارد. 

خديجه در سن 65 سالگي در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرين تسليم كرد . پيغمبر خدا (ص) شخصا خديجه را غسل داد ، حنوط كرد و با همان پارچه‏اي كه جبرئيل ‏از طرف خداوند عزوجل براي خديجه آورده بود ، كفن كرد . رسول ‏خدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خديجه را در خاك نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جاي خويش استوار ساخت . او بر خديجه اشك‏ مي‏ريخت ، دعا مي‏ كرد و برايش آمرزش مي‏ طلبيد . آرامگاه خديجه درگورستان مكه در «حجون‏» واقع است .

رحلت‏ خديجه براي پيغمبر (ص) مصيبتي بزرگ بود ; زيرا خديجه ‏ياور پيغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد(ص) احترام مي‏ گذاشتند و از آزار وي  خودداري مي‏ كردند .

حضرت خديجه (س) سه سال قبل از هجرت بيمار شد . پيغمبر (ص) به عيادت وي رفت و فرمود : اي خديجه ، «اما علمت ان الله‏قد زوجني معك في الجنه‏» ; آيا مي‏داني كه خداوند تو را دربهشت نيز همسرم ساخته است ؟ !

آنگاه از خديجه دل جويي و تفقد كرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود .

چون بيماري خديجه شدت يافت ، عرض كرد : يا رسول الله ! چند وصيت دارم : من در حق تو كوتاهي كردم ، مرا عفو كن .

پيامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش ‏خود را به كار بردي . در خانه ‏ام بسيار خسته شدي و اموالت را درراه خدا مصرف كردي .

عرض كرد : يا رسول الله ! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين ‏دختر باشيد . و به فاطمه زهرا (س) اشاره كرد . چون او بعد ازمن يتيم و غريب خواهد شد . پس مبادا كسي از زنان قريش به اوآزار برساند . مبادا كسي به صورتش سيلي بزند . مبادا كسي بر اوفرياد بكشد . مبادا كسي با او برخورد غير ملايم و زننده‏ اي داشته ‏باشد .

اما وصيت ‏سوم را شرم مي‏كنم برايت‏ بگويم . آن را به ‏فاطمه عرض مي‏كنم تا او برايت ‏بازگو كند . سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم مي‏گويد : من از قبر در هراسم ; از تو مي‏خواهم مرا درلباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي ، كفن كني .»

پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(ص) عرض كرد . پيامبر اكرم (ص) آن پيراهن را براي خديجه ‏فرستاد و او بسيار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خديجه ، پيامبراكرم (ص) غسل و كفن وي را به عهده گرفت . ناگهان جبرئيل درحالي كه كفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض كرد : يا رسول الله ، خداوند به تو سلام مي‏رساند و مي‏فرمايد : «ايشان اموالش ‏را در راه ما صرف كرد و ما سزاوارتريم كه كفنش را به عهده ‏بگيريم .»  

از فضيلت‏هاي حضرت خديجه عليهاالسلام ، مقامي است در بهشت كه از سوي خداوند به ايشان وعده داده شده است. پيامبراكرم صلي ‏الله عليه ‏و‏آله نيز بارها اين مسئله را به خديجه بشارت مي‏داد و مي‏فرمود: «در بهشت، خانه‏اي داري كه در آن رنج و سختي نمي‏بيني.» امام صادق عليه‏ السلام نيز مي‏فرمايد: هنگامي كه خديجه وفات يافت، فاطمه خردسال بي‏تابي مي‏كرد و گرد پدرش مي‏گشت و سراغ مادر را از او مي‏گرفت. پيامبر از اين حالت دخت كوچكش بيشتر محزون مي‏شد و دنبال راهي بود تا او را آرام كند. فاطمه همچنان بي‏تابي مي‏كرد تا اينكه جبرئيل بر پيامبر نازل شد و فرمود: «به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانه‏اي كنار آسيه، همسر فرعون و مريم، دختر عمران نشسته است.» هنگامي كه فاطمه اين سخن را شنيد، آرام گرفت و ديگر بي‏تابي نكرد. 

زبير بن بكّار گفته است: خديجه، در عصر جاهليّت «طاهره» خوانده مي‏شد.

هشام بن محمّد: رسول خدا خديجه را دوست داشت و به او احترام مي‏گذارد و در بعضي كارها با او مشورت مي‏كرد. او وزير صدق و راستي بود و نخستين زني است كه به پيامبر ايمان آورد و پيامبر تا وقتي‏كه خديجه زنده بود، هرگز همسر ديگري برنگزيد. تمام فرزندانش بجز ابراهيم از خديجه بودند.

رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم فرموده است:

سميّه قرّاعه گفته است: تاريخ در مقابل عظمت حضرت خديجه سر فرود مي‏ آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته مي‏ ايستد. 

پيامبر پس از خديجه تا آخر عمر خديجه را فراموش نكرد و هر از چند گاهي از او تقدير و تمجيد مي‏كرد. عايشه گفته است: «رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله‏ وسلم از خانه بيرون نمي‏رفت مگر اين كه به نوعي از خديجه ياد مي‏كرد و از وي به نيكي ستايش مي‏نمود. روزي او را به ياد آورد. رشك و حسد وجودم را فرا گرفت. گفتم آيا او بيش از يك پيرزن بود؟ خداوند زن بهتري به تو عطا فرموده است. پيغمبر خشمگين شد. آن گاه فرمود: سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد. او به من ايمان آورد در هنگامي كه مردمان به من كفر مي‏ورزيدند. و از او به من فرزنداني عطا كرد در حالي كه مرا از فرزندانِ ديگر زنان محروم نمود». عايشه گفت: «با خود گفتم ديگر هرگز خديجه را به بدي ياد نخواهم كرد». 

اموال حضرت خديجه عليه االسلام به عنوان ابزاري مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پيشرفت آن قرار گرفت. جالب اين كه آخرين بخش از دارايي خديجه توسط امير مؤمنان در سفر هجرت به مدينه صرف شد.

پيامبراكرم صلي ‏الله‏ عليه ‏و‏آله سه شبانه روز در غار ثور ماند، امير مؤمنان نيز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آن‏جا حضرت به علي عليه‏السلام فرمود: «امانت‏هاي زيادي نزد من است، به بالاي ابطح (تپه‏اي در مكه) برو و صبح و شب با صداي بلند بگو: هر كسي نزد محمد امانت و يا وديعه‏اي دارد بيايد و تحويل بگيرد. يا علي! بعد از اين با هيچ حادثه‏اي ناگوار مواجه نخواهي شد تا اين كه نزد من برسي. امانت‏هاي مردم را آشكارا تحويل بده. اي علي! تو را

سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما.

از آخرين باقي‏مانده اموال خديجه براي خود و فاطمه و هر كس از بني هاشم كه قصد همراهي با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانت‏ها، ديگر درنگ نكن... .»

ابوعبيده (نوه عمار ياسر) مي‏گويد: «فرزند ابي رافع اين مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسيدم: مگر رسول خدا مال و ثروتي قابل توجه داشت كه دو شتر براي سفر خودش خريد و به امير مؤمنان هم سفارش كرد زاد و توشه ديگر مهاجران را تهيه كند؟

ابي رافع پاسخ داد: پدرم گفت: پيامبر صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله فرمود: هيچ مال و ثروتي براي من سودمندتر از اموال خديجه نبود. ابي رافع افزود: پدرم گفت: از آخرين موارد مصرف اموال خديجه خريد زاد و توشه براي مسلمانان مستضعف بود كه قصد داشتند به مدينه هجرت كنند.

سفر اكثر مسلمانان با اموال خديجه ممكن شد. آخرين آن‏ها هم قافله‏اي بود كه امير المؤمنين آن را سرپرستي كرد. 

حضرت خديجه عليهاالسلام در 24 سال زندگي مشترك با پيامبر گرامي اسلام، خدمات بسياري براي آن بزرگوار و دين اسلام انجام داد. حمايت‏هاي مالي، روحي، عاطفي از حضرت محمد صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله ، تصديق و تأييد پيامبر در روزگاري كه هيچ كس تأييدش نمي‏كرد و ياري ايشان در برابر آزار مشركان، گوشه‏ هايي از اين خدمات ارزشمند است. حضرت خديجه عليهاالسلام پس از ازدواج با پيامبر، دارايي‏اش را به ايشان بخشيد تا آن را هرگونه مي‏خواهد مصرف كند. رسول گرامي اسلام در اين زمينه مي‏فرمايد: «هيچ ثروتي به اندازه ثروت خديجه عليهاالسلام براي من سودمند نبود».

حضرت خديجه عليهاالسلام ، اين بانوي بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پيامبر ايمان آورد، بلكه او را در برابر سختي‏ها و تكذيب مشركان و بدخواهان ياري داد. تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شكنجه مشركان بر رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله سخت آيد. هنگامي كه رسول الله صلي‏ الله ‏عليه ‏و‏آله با باري از مصيبت و اندوه به خانه مي‏آمد، خديجه او را دلداري مي‏داد و نگراني را از ذهن و خاطرش مي‏ زدود. 

حضرت خديجه عليه السلام نخستين زني بود كه به پيامبري حضرت محمد صلي‏ الله ‏عليه ‏و‏آله ايمان آورد و اولين بانويي بود كه همراه امام علي عليه ‏السلام با پيامبر به نماز ايستاد و پيشاني بندگي بر خاك ساييد. تاريخ ‏نويسان از يكي از همسران پيامبراعظم صلي ‏الله‏ عليه ‏و‏آله نقل كرده ‏اند كه مي‏ گفت: من همواره از علاقه پيامبر به خديجه در شگفت بودم؛ چرا كه حضرت بسيار از او ياد مي ‏كرد و اگر گوسفندي مي ‏كشت، به سراغ دوستان خديجه مي ‏رفت و سهمي براي آنها مي ‏فرستاد. روزي رسول خدا صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله در حالي كه خانه را ترك مي‏كرد، نام خديجه را بر زبان آورد و از او تعريف كرد. كار به جايي رسيد كه صبر خويش را از دست دادم و با كمال جرئت گفتم: «وي پيرزني بيش نبود و خدا بهتر از او را نصيب شما كرده است!» گفتار من چنان رسول خدا صلي ‏الله ‏عليه ‏و‏آله را متأثر ساخت كه آثار خشم و غضب در چهره ايشان ظاهر شد. در اين هنگام رو به من كرد و فرمود: «ابدا چنين نيست!... هرگز همسري بهتر از او نصيب من نشده است. خديجه هنگامي به من ايمان آورد كه همه مردم در كفر و شرك به سر مي‏بردند. او ثروت خود را در سخت ‏ترين لحظات در اختيار من گذاشت. خدا از او فرزنداني نصيبم كرد كه به ديگر همسرانم نداد». 

حضرت خديجه عليهاالسلام در دوران جواني با تشكيل كاروان‏هاي تجاري به كسب درآمد پرداخت. وي با مديريت و درايتي قوي و به دور از رسم تاجران زمانه كه رباخواري را از اصول ثروت اندوزي قرار داده بودند، به تجارت روي آورده بود.

تاريخ‏نگاران، بارها از او با عنوان‏هايي همچون «بانوي دورانديش و خردمند» يا «بانوي عاقل»ي‏ياد كرده‏اند. حضرت خديجه عليهاالسلام يكي از ثروتمندترين مكه بود، ولي هرگز از ياري فقيران روي برنگرداند و خانه‏اش همواره كعبه آمال مردم بينوا و پناه‏گاه نيازمندان بود. كرم، سخاوت، دورانديشي، درايت، عفت و پاك‏دامني، از وي بانويي پرهيزكار و مورد احترام ساخته بود. لقب «بانوي بانوان قريش» كه در آن زمان به وي داده شد، نشان دهنده جايگاه او در ميان مردم است. 

X