خديجه در سن 65 سالگي در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرين تسليم كرد . پيغمبر خدا (ص) شخصا خديجه را غسل داد ، حنوط كرد و با همان پارچهاي كه جبرئيل از طرف خداوند عزوجل براي خديجه آورده بود ، كفن كرد . رسول خدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خديجه را در خاك نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جاي خويش استوار ساخت . او بر خديجه اشك ميريخت ، دعا مي كرد و برايش آمرزش مي طلبيد . آرامگاه خديجه درگورستان مكه در «حجون» واقع است .
رحلت خديجه براي پيغمبر (ص) مصيبتي بزرگ بود ; زيرا خديجه ياور پيغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد(ص) احترام مي گذاشتند و از آزار وي خودداري مي كردند .
حضرت خديجه (س) سه سال قبل از هجرت بيمار شد . پيغمبر (ص) به عيادت وي رفت و فرمود : اي خديجه ، «اما علمت ان اللهقد زوجني معك في الجنه» ; آيا ميداني كه خداوند تو را دربهشت نيز همسرم ساخته است ؟ !
آنگاه از خديجه دل جويي و تفقد كرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود .
چون بيماري خديجه شدت يافت ، عرض كرد : يا رسول الله ! چند وصيت دارم : من در حق تو كوتاهي كردم ، مرا عفو كن .
پيامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي . در خانه ام بسيار خسته شدي و اموالت را درراه خدا مصرف كردي .
عرض كرد : يا رسول الله ! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد . و به فاطمه زهرا (س) اشاره كرد . چون او بعد ازمن يتيم و غريب خواهد شد . پس مبادا كسي از زنان قريش به اوآزار برساند . مبادا كسي به صورتش سيلي بزند . مبادا كسي بر اوفرياد بكشد . مبادا كسي با او برخورد غير ملايم و زننده اي داشته باشد .
اما وصيت سوم را شرم ميكنم برايت بگويم . آن را به فاطمه عرض ميكنم تا او برايت بازگو كند . سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم ميگويد : من از قبر در هراسم ; از تو ميخواهم مرا درلباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي ، كفن كني .»
پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(ص) عرض كرد . پيامبر اكرم (ص) آن پيراهن را براي خديجه فرستاد و او بسيار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خديجه ، پيامبراكرم (ص) غسل و كفن وي را به عهده گرفت . ناگهان جبرئيل درحالي كه كفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض كرد : يا رسول الله ، خداوند به تو سلام ميرساند و ميفرمايد : «ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوارتريم كه كفنش را به عهده بگيريم .»
زبير بن بكّار گفته است: خديجه، در عصر جاهليّت «طاهره» خوانده ميشد.
هشام بن محمّد: رسول خدا خديجه را دوست داشت و به او احترام ميگذارد و در بعضي كارها با او مشورت ميكرد. او وزير صدق و راستي بود و نخستين زني است كه به پيامبر ايمان آورد و پيامبر تا وقتيكه خديجه زنده بود، هرگز همسر ديگري برنگزيد. تمام فرزندانش بجز ابراهيم از خديجه بودند.
رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرموده است:
سميّه قرّاعه گفته است: تاريخ در مقابل عظمت حضرت خديجه سر فرود مي آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته مي ايستد.
اموال حضرت خديجه عليه االسلام به عنوان ابزاري مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پيشرفت آن قرار گرفت. جالب اين كه آخرين بخش از دارايي خديجه توسط امير مؤمنان در سفر هجرت به مدينه صرف شد.
پيامبراكرم صلي الله عليه وآله سه شبانه روز در غار ثور ماند، امير مؤمنان نيز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آنجا حضرت به علي عليهالسلام فرمود: «امانتهاي زيادي نزد من است، به بالاي ابطح (تپهاي در مكه) برو و صبح و شب با صداي بلند بگو: هر كسي نزد محمد امانت و يا وديعهاي دارد بيايد و تحويل بگيرد. يا علي! بعد از اين با هيچ حادثهاي ناگوار مواجه نخواهي شد تا اين كه نزد من برسي. امانتهاي مردم را آشكارا تحويل بده. اي علي! تو را
سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما.
از آخرين باقيمانده اموال خديجه براي خود و فاطمه و هر كس از بني هاشم كه قصد همراهي با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانتها، ديگر درنگ نكن... .»
ابوعبيده (نوه عمار ياسر) ميگويد: «فرزند ابي رافع اين مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسيدم: مگر رسول خدا مال و ثروتي قابل توجه داشت كه دو شتر براي سفر خودش خريد و به امير مؤمنان هم سفارش كرد زاد و توشه ديگر مهاجران را تهيه كند؟
ابي رافع پاسخ داد: پدرم گفت: پيامبر صلي الله عليه وآله فرمود: هيچ مال و ثروتي براي من سودمندتر از اموال خديجه نبود. ابي رافع افزود: پدرم گفت: از آخرين موارد مصرف اموال خديجه خريد زاد و توشه براي مسلمانان مستضعف بود كه قصد داشتند به مدينه هجرت كنند.
سفر اكثر مسلمانان با اموال خديجه ممكن شد. آخرين آنها هم قافلهاي بود كه امير المؤمنين آن را سرپرستي كرد.
حضرت خديجه عليهاالسلام در 24 سال زندگي مشترك با پيامبر گرامي اسلام، خدمات بسياري براي آن بزرگوار و دين اسلام انجام داد. حمايتهاي مالي، روحي، عاطفي از حضرت محمد صلي الله عليه وآله ، تصديق و تأييد پيامبر در روزگاري كه هيچ كس تأييدش نميكرد و ياري ايشان در برابر آزار مشركان، گوشه هايي از اين خدمات ارزشمند است. حضرت خديجه عليهاالسلام پس از ازدواج با پيامبر، دارايياش را به ايشان بخشيد تا آن را هرگونه ميخواهد مصرف كند. رسول گرامي اسلام در اين زمينه ميفرمايد: «هيچ ثروتي به اندازه ثروت خديجه عليهاالسلام براي من سودمند نبود».
حضرت خديجه عليهاالسلام ، اين بانوي بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پيامبر ايمان آورد، بلكه او را در برابر سختيها و تكذيب مشركان و بدخواهان ياري داد. تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شكنجه مشركان بر رسول خدا صلي الله عليه وآله سخت آيد. هنگامي كه رسول الله صلي الله عليه وآله با باري از مصيبت و اندوه به خانه ميآمد، خديجه او را دلداري ميداد و نگراني را از ذهن و خاطرش مي زدود.
حضرت خديجه عليهاالسلام در دوران جواني با تشكيل كاروانهاي تجاري به كسب درآمد پرداخت. وي با مديريت و درايتي قوي و به دور از رسم تاجران زمانه كه رباخواري را از اصول ثروت اندوزي قرار داده بودند، به تجارت روي آورده بود.
تاريخنگاران، بارها از او با عنوانهايي همچون «بانوي دورانديش و خردمند» يا «بانوي عاقل»يياد كردهاند. حضرت خديجه عليهاالسلام يكي از ثروتمندترين مكه بود، ولي هرگز از ياري فقيران روي برنگرداند و خانهاش همواره كعبه آمال مردم بينوا و پناهگاه نيازمندان بود. كرم، سخاوت، دورانديشي، درايت، عفت و پاكدامني، از وي بانويي پرهيزكار و مورد احترام ساخته بود. لقب «بانوي بانوان قريش» كه در آن زمان به وي داده شد، نشان دهنده جايگاه او در ميان مردم است.