آيا زن هم مانند مرد مي تواند مرجع شود ؟
مرجعيت مقامي اجرايي است و شرط رسيدن به آن فقاهت و عدالت
مي باشد و از نظر رسيدن به فقاهت و عدالت بين زن و مرد فرقي نيست و زن هم مي تواند
فقيه عادل شود .
بنابراين مرجعيت و فقاهت با هم فرق دارند مرجعيت مانند
قضاوت منزلتي نيست تا اگر زن آن مقام را دارا نشد براي او نقص روحي و جسماني محسوب
شود كما اينكه براي مردان نيز اين مسئله مطرح است در مرجعيت ارتباط با مردم و حضور
در اجتماع لازم است كه اينها در شان يك زن مسلمان نيست اما در بعد علمي و معنوي يك
زن با مرد هيچ تفاوتي ندارد .
بنابراين پاسخ اين سوال اين است كه در كسب فقاهت عدالت
تهذيب نفس طي كردن مراحل سير و سلوك علمي و معنوي تفاوتي ميان زن و مرد نيست و
اينكه برخي مي گويند : ((زن نمي تواند مرجع شود))ناشي از عدم آگاهي كافي آنها از
مباني ديني و اسلامي است . مقام علمي و ديني مرجع تقليد است كه احترام آور است و
در اين خصوص زنان نيز مي توانند داراي مقام علمي و معنوي بالايي شوند .
نمونه آن مرحوم بانو مجتهده امين است . او مقام بلند علمي و
عرفاني داشت و شاگردان بسياري تربيت كرده و كتابهاي تفسيري فقهي علمي و عرفاني
خوبي از خود به يادگار گذاردند . شرح حال ايشان در كتابي با نام ((بانوي نمونه
جلوه هايي از حيات بانوي مجتهده امين اصفهاني )) نوشته شده است .
چرا اسلام حق طلاق را به زن نداده و آن را در اختيار مرد گذارده است ؟
1- اسلام چنين حقي را به صورت مشروط به مرد داده و اگر آن شرايط محقق نشد اين حق از او سلب مي شود .
2- اسلام همين حق و اختيار را به زن نيز داده است به اين صورت كه زن در ضمن عقد مي تواند شرط كند كه اگر شوهرش به وظايف اخلاقي و نيز ساير تعهدات خود عمل نكرد طبق موازين شرعي زن حق طلاق داشته باشد .
3- مهمتر از آن كه: مرد نسبت به زن كمتر تحت تاثير عواطف قرار گرفته و بيشتر قدرت انديشه دارد لذا در برخي مواقع كه اختلاف هاي خانوادگي شدت مي يابد و موجب ناراحتي و كشمكش هاي شديدي مي شود زن زودتر تحت تاثير قرار مي گيرد و ممكن است بر اثر القائات اطرافيان نيز زودتر كانون خانو اده را به هم زند اما مرد از نظر روحي چنين نيست و تحت تاثير احساسات تصميم به امر مهمي مثل طلاق نمي گيرد . همانگونه كه در مسائل مهم خانوادگي به مرد و نظر او تكيه بيشتري مي شود در اين مورد نيز چنين است .
چرا زنان نمي توانند مانند مردان تا 4 همسر اختيار كنند؟
يا ازدواج موقت هم زمان داشته باشند ؟
1- تجربيات و تحقيقات علمي مي گويد : ميل جنسي در مردان بيش از زنان است . اين امر مربوط به زمان مشخصي نيست بلكه هميشه اينگونه بوده است . حتي در ميان حيوانات هم اين موضوع صادق است كه همواره جنس نر متظاهر و آغازگر است . اين معقول نيست كه طبيعت نيروي توليد را به مردان بدهد ولي آنان را از توليد مثل منع كند .
2- تعدد همسر در مورد زنان برخلاف مردان مشكلات حقوقي و اجتماعي ايجاد مي كند . ساده ترين و اولين مشكل درباره معلوم نبودن اصل و نصب فرزند است كه مشخص نمي شود مربوط به كدام يكي از شوهران است . درپي اين مسئله مشكلات ارث و سرپرستي و ..... پيش مي آيد .
روانشناسان نيز معتقدند: فرزندي كه پدرش مجهول باشد كمتر مورد مهر مادري قرار مي گيرد .چنين فرزنداني از محروميت عاطفي برخوردارند و از نظر حقوقي نيز وضعيتشان مبهم است .
اگر گفته شود مي توان از وسايل پيشگيري از بارداري استفاده كرد بايد گفت: چنين راهي هيچ گاه اطمينان بخش نيست و بسياري از زنان كه پيشگيري نمودند فرزندان ناخواسته آورده اند .
3- علاوه بر اينها چند همسري در مورد زنان با حيا عفت و روحيات زنانگي او سازگاري ندارد .
اگر به دليل نان آوربودن مرد باشد گاهي زناني نان
آور هستند . در آن موارد چرا باز هم ديه او كمتر از مردان است ؟
قبل از هر چي بايد گفت : ارزش آدمي به خون نيست
تا بخواهيم بر اين اساس او را ارزيابي كنيم . قرآن مي فرمايد :«هر كس كسي را جز به
قصاص قتل يا - به كيفر- فسادي در زمين بكشد چنان است كه گويي همه مردم را كشته
باشد .»
ديه امري اقصادي و نوعي مجازات ، جبران و خسارت مالي
است همان گونه كه براي بعضي از حيوانات و كشتن آنها هم ديه تعيين شده است .
بنابراين تفاوت ديه به تفاوت ارزشي زن و مرد مربوط نمي شود اگر نه بايد ديه بزرگترين و مهم ترين
مرد با ديه يك مرد معمولي يكسان نباشد و حالي كه ديه يك مرجع تقليد با پسر جوان تفاوتي
ندارد . حتي جنين در شكم مادر اگر كشته
شود ديه دارد . پس معيار ارزش انساني چيست ؟
معيار ارزش از ديدگاه اسلام همان است كه درقرآن
آمده است :
اِنّ أَكرَمَكُم عِندَ اللهِ أَتقَكُم ؛ در
حقيقت ارجمند ترين شما نزد خدا پرهيز كارترين شماست .
و اما اصل پاسخ ؛
1 - چون ديه مربوط به جنبه بدني است بدني كه قوي
تر بود ديه آن بيشتر است و چون مردها در مسائل اقتصادي معمولا بيشتر ار زن ها
بازدهي اقتصادي دارند ديه آنها بيشتر است . نه به اين معنا كه ارزش مرد بيشتر است
بلكه تنها آن بعد جسماني - جنبه بدني - مرد و زن لحاظ مي شود . ديه مربوط به جسم
است نه روح اين قانون كلي است .
2 - وظيفه و مسئوليت مرد سنگين تر از زن است .
درروايتي از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است : «مخارج پدر، مادر و فرزندان بر مرد
واجب است » ؛ و حالي كه اينها به زن واجب نيست . پس اگر مرد كشته شود آسيب بيشتري
به خانواده و جامعه وارد مي شود .
3 - اگر در مواردي ، زن ها نان آور خانه بودند با
آسيب ديدن و از دنيا دفتيشان ، ضربه مالي به خانواده شان وارد شود ، قاضي با
اختياراتي كه قانون نيز پيش بيني كرده است از طريق مجرم يا بيت المال ، اين كمبود
اقتصادي را جبران مي نمايد كه با مسئله ديه ارتباطي ندارد.
4 - از اين ها گذشته گاهي ديه بر مرد واجب است ،
در حالي كه بر زن واحب نيست و آن در جايي است كه زني سهوا مرتكب جنايت شود كه بايد
خويشاوندان او، ديه مقتول را بپردازند .
اگر گفته شود كه زنان امروز با زنان 1400 سال پيش تفاوت دارند ؛ و امروز مسئوليت
هاي بسياري به زنان سپرده ميشود ، چرا باز هم ديه آنان كمتر از مردان است ؟ بايد
گفت قوانين اسلام چون بر مبناي مصالح و مفاسد واقعي است اختلاف و دگرگوني نمي
پذيرد نه واجب و حرامش ، نه مستحب و مكروهش و نه مباحش . اسلام دين جاويدان است و
تا قيامت حلال و حرامش تغيير نمي يابد . در روايت معروف آمده است : « حلال محمد حلال لي يوم القيامة و حرامه حرام
الي يوم القيامة».