دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 33330
تعداد نوشته ها : 109
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

در بررسی ابعاد شخصیّت حضرت فاطمه، ولید\ الاسلام(س)1 موضوع تولّد ایشان یکی از جنبه‌های رازگونه و پیچیده‌ای می‌باشد که دارای برنامه‌ریزی طولانی الهی بوده است.
همان‌گونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفته‌های زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سال‌هاست دل عاشقان را داغدار ساخته و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولّد او نیز سِرِّ غامض و سر به مُهری است که فقط نکاتی از آن، از طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما بسی کوچک و کم‌حجم است.


در بررسی شخصیّت افراد برتر، تحلیل عوامل مزبور موجب می‌گردد به جوانب درونی آنها راهی پیدا کنیم. با در نظر گرفتن این نکته، هر چه این افراد در سطح بالاتری قرار گرفته باشند، این عوامل، با اهمّیت‌تر و پیچیده‌تر می‌گردد و وقتی مسئله مربوط به «دعائم ‌الدّین»2 (بزرگان دین، پایه‌ها و ستون‌های اصلی اسلام) می‌رسد ـ که مبحث عصمت برای آنها طرح می‌شود ـ موضوع حسّاسیت فوق‌العادّه‌تری می‌یابد و نیاز به سندهای محکم‌تری دارد.
در مسیر برنامه‌ریزی ‌شده الهی برای تولّد حضرت فاطمه(س)، دو بخش قابل بررسی است:
بخش اوّل: اسرار پیش از تولّد تا زمان تولّد؛
بخش دوم: اسرار، کیفیّت و نکات مربوط به هنگام تولّد.
بر اساس حکمت الهی، تولّد دختری که تکمیل‌کننده موضوع نبوّت و پایه‌گذار مسئله امامت است و به القاب امّ ابیها و اُمُومَـه الائمّه (همان) مزیّن شده، نیازمند مقدّماتی است که در صورت فراهم نشدن مقدّمات، کار به سرانجام نمی‌رسد و به هدف نائل نمی‌شود.
امّا در زمینه مقدّمات تولّد حضرت فاطمه(س) در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمّل است.
حضرت فاطمه(س) از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است: 
«خلقت الاشیاء لاجلک و خلقتک لاجلی؛3 
همه چیزها را برای تو و تو را برای خودم آفریدم.» 
در این بیان نورانی، عظمت وجودی پیامبر اکرم(ص) به تصویر کشیده شده است؛ هرچند عقول ما از درک کُنه آن ناتوان و عاجز است.
پیامبری که از حیث جسمی و نژادی نیز، به برترین قبیله و تیره اعراب منتسب و به نبیّ قُرشی4 معروف است، وجود نازنین حضرت فاطمه(س) را بِضعه؛ (پاره گوشت خود) می‌داند.5

1. اسرار قبل از تولّد تا زمان تولّد
این موضوعات و نکات، مواردی است که در احادیث بیان شده است و هدف ما در این گفتار، بحث سندی احادیث نیست؛ زیرا پرداختن به آن مجالی گسترده‌تر و فرصت دیگری می‌طلبد. غالب این موارد که در احادیثی با مضامین مشترک بیان شده، مورد اعتماد و وثوق علمای شیعه قرار گرفته است. محور کار، حدیثی است که علّامه مجلسی آن را با سند مُفَضَّل بن عمر جعفی از قول امام صادق(ع) بیان کرده است.

1 ـ 1. بشارت خداوند به وجود حضرت فاطمه(س) در معراج
پیش از تولّد حضرت فاطمه(س)، خداوند در معراج، بشارت تولّد ایشان را به نبیّ خاتم(ص) داده و فرموده بود: 
«یَا مُحَمَّد! إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُبَشِّرُکَ بِفَاطِمَۀَ مِنْ خَدِیجَۀَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ...؛6 
ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه، دختر خویلد به تو بشارت می‌دهد.»
بشارت پیامبر اکرم(ص) به وجود مقدّس حضرت فاطمه(س)، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمّیت موضوع تولّد ایشان است و می‌توان به جرئت گفت که این مسئله، یکی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان بوده که از طرف خداوند در آن موقعیّت به پیامبر(ص) نوید داده شد. نکته دیگر در این حدیث، این است که خداوند نام مبارک فاطمه را نیز پیش از ولادت برای او تعیین کرده است. در مورد نام فاطمه وجه تسمیه‌های مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا(ص) فرمودند:
«لِاَنّها فُطِمَتْ هِیَ وَ شیعتُها و ذُرّیتُها مِنَ النّار؛7 
زیرا او، شیعیان و ذُرّیه‌اش را از آتش باز داشته و برکنار شده‌اند.»
همه می دانیم که دیدگاه های خشک و متعصب، حضور اجتماعی زن را بر نمی تابند و او را محدود در چهاردیواری خانه اش می خواهند. شاید همین تفکر بوده است که دیدگاه غلط خود را در معرفی سیمای دختر رسول خدا(ص) نیز اعمال کرده و امروز ذهنیت ما از صدیقه کبری(س) همسری مهربان و از جان گذشته در خانه است که انگار هیچ حیثیت اجتماعی ندارد و با دنیای بیرون از خانه اش قطع ارتباط کرده است.

در حالیکه روایات درست نقطه مقابل این دروغ بزرگ را بیان می کنند. حضور فعال اجتماعی و اثرگذاری بر فرهنگ عمومی و تربیت زنان و آموزش آنها، واقعیت زندگی آن حضرت است. در این راستا، ترویج دین و تبلیغ عقاید ناب اسلامی، مخصوصا در میان زنان جامعه، بُعد دیگر حضور اجتماعی ایشان است. در برخی روایات به وجود جلساتی در حضور ایشان و دعوت از زنان کافر و معاند برای بحث و گفتگو دینی و فرصت دادن به شاگردان برای مناظره، اشاره شده است. 

در کنار این حیثیت اجتماعی، بی تفاوت نبودن در برابر مسائل سیاسی روز را نیز اضافه کنید که عمده ترین نمونه آن در حوادث پس از رحلت رسول خدا(ص) قابل پیگیری است.

در خطبه فدکیه آن حضرت که در فصاحت و بلاغت همتای نهج البلاغه مولا امیرالمومنین(ع) است، مواضع سیاسی ناشی از بصیرت و دفاع از حق و ولایت، روشنگری ها و افشاگری نسبت به سوابق عناصر منافق و... موج میزند.

اما نباید از این نکته غافل شد که در مکتب فاطمه(س)، مسئولیتهای اجتماعی و تبلیغی، هیچگاه تعارضی با وظایف همسری و مادری در خانه ندارند، چراکه هرکدام در جایگاه خاص خود معنا یافته و در مجموع تشکیل دهنده نظام و مکتبی هماهنگ اند و اساسا اگر بخواهیم از مکتب حیات بخش اسلام در موضوع بحث برانگیز زن دفاع کنیم، ثقل کلام همین حکیمانه بودن دستورات دین خاتم است. و مفهوم حکمت یعنی وظایف زن از منظر اسلام در قالب نظامی است که هیج تعارضی بین اجزائش دیده نمی شود، حضور اجتماعی و انجام وظایف دیگر هر دو اصیل اند و هیچکدام نافی دیگری نیستند.
در روایات آمده است هنگامى که خبر غصب فدک به حضرت صدیقه کبری رسید، لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد، و با گروهى از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوى مسجد روانه شد، در حالیکه راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، به مسجد پیامبر (ص) در آمد.

سپس لحظه‏ اى سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش و گریه آنان ساکت شد و جوش و خروش ایشان آرام یافت، آن گاه کلامش را با حمد و ثناى الهى آغاز فرمود و درود بر رسول خدا فرستاد، در اینجا دوباره صداى گریه مردم برخاست، وقتى سکوت برقرار شد، کلام خویش را دنبال کرد و فرمود:

حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گسترده‏اى که اعطا کرد، و منّتهاى بى‏شمارى که ارزانى داشت، که شمارش از شمردن آنها عاجز، و نهایت آن از پاداش فراتر، و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است، و مردمان را فراخواند، تا با شکرگذارى آنها نعمتها را زیاده گرداند، و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجّه ساخت، و با دعوت نمودن به این نعمتها آنها را دو چندان کرد.

وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ.
اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْ‏ءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.

وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‏مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَةٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَةٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْاُمُورِ.
X