در کتاب « اقبال » برای شب اول ماه رجب، نمازهایی هم نقل شده است که من سبک ترین و آسان ترین آنها را برای
کسانی که مانند خودم ضعیف و ناتوان هستند، بازگو می نمایم. در کتاب « اقبال » از « روضه الواعظین » روایت
کرده
که :
پیامبر خدا (ص) فرمودند : « هر کس در اولین شب از ماه رجب، بعد از خواندن نماز مغرب، بیست رکعت نماز
بخواند ؛ در هر رکعت سوره « حمد
» و سوره « توحید » یک مرتبه، و هر دو رکعت را با یک سلام به پایان برساند .»
اینجا بود که
پیامبر خدا (ص) فرمود: « آیا می دانید این نماز چقدر پاداش دارد ؟ »
یاران حضرت
عرضه داشتند : « خدا و پیامبر او داناترند . »
پیامبر خدا (ص ) فرمودند : « جبرئیل این نماز را به من یاد داد.» سپس آستین های خود را بالا زدند و فرمودند :
« جان خودش و خانواده اش و اموال و دارایی اش و فرزندانش حفظ شده
و از عذاب قبر در امان بماند و مانند برق، بدون حساب، از روی پل صراط بگذرد .
پیامبر خدا (ص ) فرمودند : « هر کس در اولین شب از ماه رجب، بعد از خواندن نماز عشاء دو رکعت نماز
بخواند، در رکعت اول یک بار سوره « حمد» و سوره «اّلّم نّشرح » و سه بار سوره «قل هو الله احد» و در رکعت
دوم یک بار سوره فاتحه و «اّلّم نّشرح » و «قل هو الله احد» و « معوذتین» را بخواند ،سپس تشهد نماز را گفته و
سلام دهد ،و بعد از گفتن سلام نماز ،سی مرتبه«لا اله الا الله » و سی مرتبه « اللهم صل علی محمد و آل محمد»
بگوید، خداوند تمامی گناهان گذشته او را می آمرزد و او را مانند کسی که تازه از مادر به دنیا آمده، از گناهان
بیرون می آورد.»
ماه رجب؛ ماه بسیار شریف و بزرگی است . به این خاطر که اولاً این ماه از ماه های حرام بوده و ثانیاً اینکه ماه رجب از اوقات دعا می باشد . حتی مردم زمان جاهلیت نیز این مطلب را می دانستند و منتظر بودند این ماه بیاید تا حوایج و خواسته های خود را در آن بخواهند .
در این مورد حکایت شگفت انگیزی وجود دارد که « سید ابن طاووس » در کتاب « اقبال » آن را نقل کرده است . در بعضی از روایات اینگونه آمده است که : ماه رجب، ماه حضرت امیر مومنان امام علی (ع) می باشد، چنانکه در روایات آمده که ماه شعبان، ماه پیامبر خدا (ص) و ماه رمضان، ماه خداست .
شب اول ماه رجب، یکی از ٱن چهارشبی است که بیدا ماندن برای عبادت و احیا گرفتن آن تاکید شده است . روز پانزدهم ماه رجب، محبوب ترین روز ها نزد خداوند است و خداوند جایگاه نورانی برای این روز قائل شده است و زمانانجام عمل « استفتاح » می باشد که شرح آن به صورت مفصل می آید .
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفرى ( شيعه ) در روز 17ربيع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود .
پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه" دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر مىباشد.
كنيه آن حضرت : "ابو عبدالله" و لقبش "صادق" است . حضرت صادق تا سن 12 سالگى معاصر جد گراميش حضرت سجاد بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن دانش جدش خوشهچينى كرده است .
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى كرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند ، و از مبدأ فيض كسب نور مىنمودند گذرانيد .
بنابراين صرف نظر از جنبه الهى و افاضات رحمانى كه هر امامى آن را دار مىباشد ، بهرهمندى از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد كه آن حضرت با استعداد ذاتى و شم علمى و ذكاوت بسيار ، به حد كمال علم و ادب رسيد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گرديد .
پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نيز دوره امامت او بود كه در اين مدت "مكتب جعفرى" را پايهريزى فرمود و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت محمدى ( ص ) گرديد .
زندگى پر بار امام جعفر صادق ( ع ) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنى اميه ( هشام بن عبدالملك - وليد بن يزيد - يزيد بن وليد - ابراهيم بن وليد - مروان حمار ) كه هر يك به نحوى موجب تألم و تأثر و كدورت روح بلند امام معصوم ( ع ) را فراهم مىكردهاند ، و دو نفر از خلفاى عباسى ( سفاح و منصور ) نيز در زمان امام ( ع ) مسند خلافت را تصاحب كردند و نشان دادند كه در بيداد و ستم بر امويان پيشى گرفتهاند ، چنانكه امام صادق ( ع ) در 10 سال آخر عمر شريفش در ناامنى و ناراحتى بيشترى بسر مىبرد .
يك استاد دانشگاه كلاسش را با بالا بردن ليواني كه درونش مقداري آب بود شروع كرد. او ليوان را به اندازي كه همه آنرا ببينند بالا گرفت و از دانشجويان پرسيد: "فكر ميكنيد وزن اين ليوان چقدر است؟"
دانشجويان پاسخ دادند...
"50 گرم!"...
"100 گرم!"....."150 گرم!"
استاد گفت:
"تا زماني كه آنرا وزن نكنم واقعاً نمي دانم.
اما سوال من اين است كه اگر براي چند دقيقه ليوان را به همين صورت نگه دارم چه اتفاقي مي افتد؟"
دانشجويان پاسخ دادند: "هيچي!"
استاد پرسيد: "خوب اگر همين حالت به مدت يك ساعت نگه دارم چطور؟"
يكي از داشجويان گفت: "دستتان درد مي گيرد."
"درست، حالا اگر به مدت يك روز ليوان را بالا نگه دارم چه؟"
يكي از دانشجويان پاسخ داد:
"دستتان كرخت و بي حس مي شود و ممكن است دچار فشار شديد عضلاني و رعشه شويد و مطمئن كارتان به بيمارستان مي رسد!"
... و همه شروع به خنديدن كردند.
استاد گفت:
"خيلي خوب، اما آيا در تمام اين مدت وزن ليوان تغيير مي كند؟"
همگي جواب دادند: "خير"
استاد دانشجويان را به فكر فرو بُرد: "پس چه چيزي باعث فشار عضلاني و درد دست شد؟ اكنون براي رهايي از درد چه كاري بايد انجام دهم؟"
يكي از دانشجويان پاسخ داد: "ليوان را زمين بگذاريد!"
استاد گفت: "دقيقاً!"
مشكلات زندگي چيزي شبيه اين هستند. براي چند دقيقه در ذهنتان نگهشان داريد، بنظر مشكلي پيش نمي آيد.
براي مدتي طولاني نگهشان داريد، دردش شروع مي شود.
باز هم مدت زمان نگهداري را بيشتر كنيد، باعث رخوت، رعشه و ناتواني شما ميگردند.
قادر به انجام هيچ كاري نخواهيد بود.
فكر كردن به چالشها و مشكلات زندگي مهم است، اما حتي مهم تر اين است كه در انتهاي هر روز قبل از خواب آن مشكلات را زمين بگذاريد.
به اين ترتيب استرستان رفع مي شود و وقتي از خواب بيدار مي شويد سرحال، با نشاط و قوي هستيد و ميتوانيد هر مشكل و چالشي كه در طول روز با آن برخورد ميكنيد را برطرف كنيد.
دو بار در روز مسواك بزنيد و يك بار نخ دندان بكشيد. اين دو راه، ساده ترين و مهم ترين راه براي داشتن دندانهايي سالم و زيباست.
سالهاي پيش و شايد همين امروزه در بسياري از فرهنگها و مجامع، شكل خاصي از دندانها علامت زيبايي بوده و باشد. رنگ كردن دندانها به رنگهاي سياه و تيره، تراشيدن دندانها به شكلهاي مختلف و يا روكشهاي طلاي دندانها، همگي در فرهنگهاي مختلف جهان ممكن است علامت زيبايي شناخته شود، اما در كشور ما و بسياري از جوامعي كه فرهنگ و رفتاري شبيه به ما دارند، داشتن دندانهايي مرتب، خوش شكل و از همه مهمتر سفيد، علامت خاص زيبايي دندانها شناخته ميشود.
در گويش عام، دندانها به رنگ سفيد شناخته ميشوند، اما اگر همين رنگ سفيد را در جزييات خوب نگاه كنيد و رنگ دندانهاي چند نفر از نزديكانتان را با هم مقايسه كنيد، ميبينيد كه در همين رنگ سفيد، درجات متفاوتي از تيرگي و روشني وجود دارد. در واقع دندانها در ذات خود و از شروع رويش ممكن است به صورت طبيعي سفيدتر و يا زردتر باشند.